به گواه آمار و ارقام، وضعیت رشد افسردگی در کشور بسیار بالاست بطوریکه 21 تا 25 درصد از جامعه ایرانی درگیر این بیماری هستند. این آمار در شهری مثل تهران به مراتب وخیمتر از متوسط کشوری است بطوریکه در پایتخت 34 درصد مردم به نوعی با بیماریهای روانی دست و پنجه نرم میکنند.
اینکه اختلالات روانی و به طور خاص افسردگی به زیر پوست شهر نفوذ پیدا میکند دلایل عمدهای دارد که در این راستا میتوان به زلزله، جنگ و تغییرات منفی اقتصادی و اجتماعی اشاره کرد. با کمی دقت میتوان دریافت که تمام این عوامل در کشوری مثل ایران وجود دارد.
در کنار این عوامل، شهر بزرگ تهران با مشکلاتی مثل آلودگی هوا، آلودگی صوتی، ناامنیهای گسترده، حاشیهنشینی و... روبروست که شاید همین عوامل است که باعث شده امروز آمار و ارقام شهر تهران از متوسط کشوری هم فراتر برود. اما سوال اصلی اینجاست که برای بهبود این معضل اجتماعی و خانوادگی چه باید کرد؟ بیتردید حل تمام مسائل و مشکلات موجود در جامعه و حتی زندگی انفرادی افراد نیازمند عزم و اراده جمعی است. به طور مثال وقتی از تغییرات منفی و گسترده اقتصادی به عنوان یکی از دلایل افسردگی در جامعه نام میبرند باید توجه داشت که تغییر این فضا، کاری ملی است که در وهله اول متوجه مسئولین است.
وقتی فضای کسب و کار در جامعه در رکود بسر میبرد و از طرفی اختلاس در بالاترین سطوح و به بسیاری از بخشهای تصمیمگیری کشور راه پیدا میکند و بیاعتمادی را در جامعه به جریان میاندازد نمیشود انتظار داشت که مردمی سرحال و سرزنده داشته باشیم. وقتی برخی افراد با تنگنظری و با برخوردهای غیرقانونی در اجتماع جولان میدهند نمیتوان به جامعه باتحرک و پویا امیدوار بود. وقتی بازار جذب آقازادهها در مناصب مختلف داغ است و میلیونها جوان با پتانسیل با انواع و اقسام مدارک دانشگاهی و تجربی از داشتن یک شغل و یک حقوق جزئی محروم هستند چگونه میتوانیم انگیزه را به رگهای جوانان این مرز و بوم تزریق کنیم.
هرچند دلایل افسردگی و نبود روحیه شاد در بین مردم میتواند دلایلی جزئیتر و چهرههایی پنهانتر داشته باشد ولی با قاطعیت میتوان گفت برای به حداقل رساندن این معضل اجتماعی چارهای جز دست به کار شدن برای یک کار جهادی نیست.
باید همه مسئولین با هماندیشی یکدیگر و به کمک کارشناسان خبره و به پشتوانه پایگاه اجتماعی تودههای مردم فضایی را ایجاد کنند که در یک برنامه مدون، طی سالیان پیشرو هر روز شاهد کم و کمتر شدن این ناهنجاری اجتماعی باشیم.
دیگر آن دوران به سر آمده که معضلات و مشکلات ناشی از عدم مدیریت را به گردن یکدیگر بیاندازیم و بهتر است همگان توجه داشته باشند که به جای پیدا کردن مقصر در گذشته باید به بهبود اوضاع و احوال اجتماعی و گسترش شور و نشاط و تعمیم آن به جامعه بیاندیشیم.
*روزنامه نگار
منبع: دوهفته نامه آیت ماندگار